استاد بودن، تنهاترین شغل است، قسمت ۱ از ۱۱

این که تخت من از طلا باشد یا از یشم یا از گِل، به شما مربوط نیست. اینکه من کجا زندگی می‌کنم و چه کاری انجام می‌دهم، به شما مربوط نیست. چون شما خودتان استاد هستید. این مهم است. شما باید آن را پیدا کنید، بسیارخب؟ شما باید آن را هرچه سریع‌تر پیدا کنید. این برای شما، برای خانواده‌تان و برای بشریت خوب است. تا زمانی که آن را پیدا نکنید، یک شخص بسیار خودخواه، احمق و متوقع برای هر چیزی خواهید ماند. مثل یک تکه کاغذ باطله، یک تکه دستمال توالت یا دستمال کاغذی، هر چیزی - اینطور نباشید. به خودتان به دیدهٔ حقارت نگاه نکنید. در کار بقیه کنجکاوی نکنید.

البته، شما کنجکاوید من چکار میکنم چون فکر می‌کنید که من روشن‌‌ضمیر هستم. مشکلی نیست. اشکالی ندارد. اما به کفش‌ها و چتر من کاری نداشته باشید. آن‌ها به شما کمکی نمی‌کنند. بسیارخب؟ فقط باید به آموزه‌های من علاقه‌مند باشید و آن هم فقط در آغاز. هرچه به شما می‌گویم، انجام میدهید، فقط برای اینکه سریع‌تر پیشرفت کنید. بعداً دیگر به این‌ها تکیه نمی‌کنید. شما باید به استاد درونی خودتان، به خرد خودتان تکیه کنید و پیشرفت کنید. مستقل، قوی و خردمند باشید. و این تنها چیزی است که برایتان خوب است.

دانلود عکس