جستجو
فارسی
  • English
  • 正體中文
  • 简体中文
  • Deutsch
  • Español
  • Français
  • Magyar
  • 日本語
  • 한국어
  • Монгол хэл
  • Âu Lạc
  • български
  • Bahasa Melayu
  • فارسی
  • Português
  • Română
  • Bahasa Indonesia
  • ไทย
  • العربية
  • Čeština
  • ਪੰਜਾਬੀ
  • Русский
  • తెలుగు లిపి
  • हिन्दी
  • Polski
  • Italiano
  • Wikang Tagalog
  • Українська Мова
  • دیگران
  • English
  • 正體中文
  • 简体中文
  • Deutsch
  • Español
  • Français
  • Magyar
  • 日本語
  • 한국어
  • Монгол хэл
  • Âu Lạc
  • български
  • Bahasa Melayu
  • فارسی
  • Português
  • Română
  • Bahasa Indonesia
  • ไทย
  • العربية
  • Čeština
  • ਪੰਜਾਬੀ
  • Русский
  • తెలుగు లిపి
  • हिन्दी
  • Polski
  • Italiano
  • Wikang Tagalog
  • Українська Мова
  • دیگران
عنوان
رونویس
برنامه بعدی
 

قدیسین خندان، بخش ۲ از ۱۱

جزئیات
دانلود Docx
بیشتر بخوانید
این جوک مال من است، جوک خودم است؛ ارجینال است. «کارمندی برای گزارش به دفتر رئیس می‌رود. او فروشنده است. رئیس می‌پرسد: «اوضاع چطور است؟ فروش‌هایت چطور است؟» فروشنده می‌گوید، «اوه، خوب، خوب است. تقریباً ۵۰٪ از افراد، اجناس ما را خریده‌اند.» رئیس می‌پرسد، «جدی؟ چند نفر بودند؟» فروشنده می‌گوید، «دو نفر.» رئیس: «ها؟ ولی گفتی ۵۰٪؟» فروشنده می‌گوید، «بله.» رئیس: «تقریباً ۵۰٪؟ چطور ممکن است؟» او می‌گوید، "بله. یکی از آنها تقریباً اجناس ما را خرید."» «چند نفر؟» «دو نفر از آن‌ها!» […]

«یک هواپیما بود، هواپیمای مسافربری. داشت روی باند حرکت می‌کرد برای پرواز، ولی ناگهان توقف کرد و برگشت به پایانه. بعد از حدود یک ساعت دوباره بلند شد. یکی از مسافران نگران شد و از مهماندار پرسید، «مشکل چیه؟ چی شد؟» مهماندار گفت، «خلبان از صدایی که در موتور شنید خیلی نگران بود.» مسافر گفت، «خب و؟» مهماندار گفت، "بله، یک ساعت وقت برد تا خلبان دیگری پیدا کنیم."» او نمی‌خواست پرواز کند، پس خلبان دیگری آوردند. مشکل شما هم همین است. […]

«یک پیرمرد و یک پیرزن، حدود پنج سال با هم قرار می‌گذاشتند. مرد بالاخره تصمیم گرفت از او خواستگاری کند. زن فوراً قبول کرد. صبح روز بعد که مرد بیدار شد، نمی‌توانست جواب زن را به یاد بیاورد.» پیرمردها را که می‌شناسید. «"آیا او خوشحال بود؟ فکر می‌کنم. نه، به‌طرز عجیبی به من نگاه کرد." و بعداز یک ساعت تلاش برای به یاد آوردن، به آن زن تلفن زد. مرد خجالت‌زده اعتراف کرد که جواب خواستگاری را یادش نمی‌آید، که آیا بله بود یا نه. زن گفت، "آه بله، خیلی خوشحالم که زنگ زدی. یادم می‌آید به کسی گفتم بله، ولی یادم نیست چه کسی بود."» […]

Photo Caption: تا آخر، زیبا باش!

دانلود عکس   

بیشتر تماشا کنید
همه قسمت‌ها (2/11)
1
میان استاد و شاگردان
2025-09-13
1999 نظرات
2
میان استاد و شاگردان
2025-09-14
1444 نظرات
3
میان استاد و شاگردان
2025-09-15
1432 نظرات
4
میان استاد و شاگردان
2025-09-16
1275 نظرات
5
میان استاد و شاگردان
2025-09-17
1201 نظرات
6
میان استاد و شاگردان
2025-09-18
1394 نظرات
7
میان استاد و شاگردان
2025-09-19
1285 نظرات
8
میان استاد و شاگردان
2025-09-20
1239 نظرات
9
میان استاد و شاگردان
2025-09-21
1150 نظرات
10
میان استاد و شاگردان
2025-09-22
1256 نظرات
11
میان استاد و شاگردان
2025-09-23
1378 نظرات
بیشتر تماشا کنید
آخرین ویدئوها
اخبار قابل توجه
2025-10-09
354 نظرات
میان استاد و شاگردان
2025-10-09
467 نظرات
اخبار قابل توجه
2025-10-08
396 نظرات
اخبار قابل توجه
2025-10-08
682 نظرات
اخبار قابل توجه
2025-10-08
1 نظرات
کلام حکمت
2025-10-08
1 نظرات
زندگی سالم
2025-10-08
1 نظرات
میان استاد و شاگردان
2025-10-08
777 نظرات
اخبار قابل توجه
2025-10-07
1309 نظرات
به اشتراک گذاری
به اشتراک گذاشتن در
جاسازی
شروع در
دانلود
موبایل
موبایل
آیفون
اندروید
تماشا در مرورگر موبایل
GO
GO
Prompt
OK
اپلیکیشن
«کد پاسخ سریع» را اسکن کنید یا برای دانلود، سیستم تلفن را به درستی انتخاب کنید
آیفون
اندروید